عکس های بسیار زیبا از طلوع آفتاب.به ادامه مطلب هم نگاه کنین واقعا به دیدنش می ارزه
ادامه مطلب...
ارسال توسط مهندس نایب جاوید
محبوبترین استاد چه از نظر علمی و چه اخلاقی کدوم استاد بود؟(طبق حروف الفبا نوشتم)
استاد اردبیلی 1 نفر=2% استاد بابازاده 3نفر=6%
استاد خلخالی 1 نفر=2% استاد رضیلو 5 نفر=10%
استاد فدائیان 14 نفر=27% استاد قاسمی 2 نفر=4%
استاد گلستانی 1 نفر=2% استاد وثیق 7نفر=13%
استاد یحیوی 18نفر=35% سایر اساتید 0 نفر=0%
بچه ها این عکسارو خودم عکاسی کردمو تقدیمش میکنم به نگاهای قشنگتون.
برای دیدن بقیه عکسها تو سایز بزرگتر به ادامه مطلب برین.
ادامه مطلب...
برای دیدن تصاویر بسیار زیبای امواج به ادامه مطلب برین.
ادامه مطلب...
ارسال توسط مهندس نایب جاوید
برای تست هوش خود بر روی لینک زیر کلیک کنین.و در قسمت نظرات
(اگه خواستین)بگین چند شد IQ شما
تست IQ
پست ثابت
جهت ارسال خبر به سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی میتوانید از لینک زیر اقدام نمایید
ارسال خبر
این مطلبو آقا دانیال(یکی از بچه های زمین شناسی این کشور) واسه وبلاگمون هدیه دادن.
بیرفرنژانس چشمانت قشنگ است/ولی افسوس قلبت قلوه سنگ است
سیلیمانیت فیبری همچو مویت/چو میکای سپیدی هست رویت
آمیگدال است فابریک دهانت/گسل خورده است قلب عاشقانت
رَخ لب بر رُخت از بس که زیباست/عرق بر چهره رخهای میکاست
سر راه تشنهایت نشستم/و از حد الاستیکی گذشتم
تو هم چین داده ای روی دلم را/دگرگون کرده ای آب و گلم را
اگر چه رخنمونی نیست اینجا/و استوکهای عشقت نیست پیدا
ولی هورنفلس رویم می زند داد/که آتش در دلم از عشقت افتاد.
ببین در مرز آناتکسی دل/وفایت را ندیدن هست مشکل
بجای مهربانی یا که یاری/شدی آتشفشانی انفجاری
سر کوه جدائی تا نمیریم/بیا در عشق تز با هم بگیریم
کِشم جور تز عشق تو را من/تو شیرین باش فرهادیش با من
چه می شد هم گرایش بودی ای یار/تو هم در عاشقی با این گرفتار
نوشتم نامه را با آه و افغان/سپردم دست لاواهای تفتان
به خود دادم هزاران وعده خوب/که الماسی شود در عاشقی چوب
به پایان می رسد نامهربانی/زمین می ماند و باران و کانی
فقر :
میخواهم بگویم فقر همه جا سر میکشد...
فقر گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست...
فقر چیزی را "نداشتن" است ، ولی آن چیز پول نیست...
طلا و غذا هم نیست...
فقر همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته یک کتابفروشی می نشیند .
فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ، که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ...
فقر کتیبه ی سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند ...
فقر پوست موزی است که از پنجره اتومبیل به خیابان انداخته می شود ...
فقر همه جا سر می کشد ... فقر ، شب را بی غذا سپری کردن نیست ...
فقر روز را بی اندیشه سپری کردن است .
" دکتر علی شریعتی "
سعی و تلاش دانشجوی زمین شناسی در طول گذراندن واحدهای درسی عملی
کاریکتور زیبا و بسیار پر محتوا واسه بشر امروزی.
پیشنهاد میکنم برین تو ادامه مطلب ببینین.
ادامه مطلب...
برای مهندسین بن بستی وجود ندارد. آنان یا راهی خواهند یافت٬ یا راهی خواهند ساخت…»
۵ اسفندماه٬ «روز مهندس» بر شما مهندسان عزیز مبارک باد
برای مشاهده ی نتیجه نظر سنجی هفته گذشته که در مورد رضایت شما
در مورد چهار سال تحصیل تو رشته ی زمین شناسی بود به ادامه مطلب برین.
تو نظر سنجی جالب این ماه که تا عید میتونین نظر بدین حتما شرکت کنین.
ویه خواهش که فقط یه بار نظر بدید.
ادامه مطلب...
تاریخ: جمعه 28 بهمن 1390برچسب:
,
به این ده سوال پاسخ دهید تا دریابید که چه اندازه با احساسات و عواطف خود در ارتباط هستید سپس امتیاز های خود را جمع کرده و نتیجه حاصل را مشاهده نمایید!
1)هنگامی که غمگین و ناراحت هستید, آیا می توانید علت ناراحتی خود را پیدا کنید؟
همیشه (4 امتیاز)
بیشتر اوقات (3 امتیاز)
برخی مواقع (2 امتیاز)
به ندرت ( 1 امتیاز)
2)
بقیه رو تو ادامه مطلب بخونین...!
ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:
,
میگن یه روز لیلی واسه مجنون پیغام فرستاد که انگار خیلی دوست داری منو ببینی ؟ اگه نیمه شب بیای بیرون شهر ، کنار فلان باغ ، منم می یام تا ببینمت .
مجنون که شیفته دیدار لیلی بود ، چندین ساعت قبل از موعد مقرر رفت و در محل قرار نشست .
ولی مدتی که گذشت خوابش برد ...
نیمه شب لیلی اومد و وقتی اونو تو خواب عمیق دید ، از کیسه ای که به همراه داشت ، چند مشت گردو برداشت و ریخت تو جیبهای مجنون و رفت .
مجنون وقتی چشم باز کرد ، خورشید طلوع کرده بود ، آهی کشید و گفت :
ای دل غافل یار آمد و ما در خواب بودیم . افسرده و پریشون برگشت به شهر .
در راه یکی از دوستانش اونو دید و پرسید : چرا اینقدر ناراحتی ؟!
و وقتی جریان را شنید با خوشحالی گفت : این که عالیه !
آخه نشونه ی اینه که لیلی به دو دلیل تو رو خیلی دوست داره !
دلیل اول این که : خواب بودی و بیدارت نکرده ! و به طورحتم به خودش گفته : اون عزیز دل من که تو خواب نازه ، پس چرا بیدارش کنم ؟
و دلیل دوم اینکه : وقتی بیدار می شدی ، گرسنه بودی و لیلی طاقت این رو نداشت ، پس برات گردو گذاشته تا بشکنی و بخوری !
مجنون سری تکان داد و گفت : نه !
اون می خواسته بگه :
تو عاشق نیستی ! اگه عاشق بودی که خوابت نمیبرد !
تو رو چه به عاشقی؟ بهتره بری گردو بازی کنی !
حالا به نظرتون کدومشون درست گفتن ؟!
تاریخ: سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:
,