بچه هاي زمين شناسي پيام نور اردبيل
وبلاگ بچه های با معرفت زمین شناسی 86 پیام نور اردبیل

خدا چیزی زیباتر از غم نیافریده ...

کبوتره قشنگ ومهربونم وقتی میری تواسمون نقطه میشی توی اسمون نگات به دستامه .دلت کجا تنت کجا.

کبوتر ه مهربونم معلمون گفته انشایی بنوسید ازگله روی زمین تا ابرهای دله اسمون. چی بنویسم درده دل

حرفهای ساده مشکله.به نام خدایی که واسه دنیا نفسه .

وقتی توی خیابون راه میری میبینی یه زن جوون با یه بچه کوچیک زیر گرمای داغ آفتاب نشسته و غیرت و نجابتش

 بهش اجازه نمیده گدایی کنه بعد دعاهایی پرس شده میفروشه و قیمت نمیزاره رو چیزی که قیمت نداره و میگه هرچقدر میخایی بده...

وقتی نشستی پشت میزت زیر کولرگازی و یک پیر مرد مسن که میتونه پدربزرگ من و تو باشه میاد و میگه جوون یه کمکی به من بکن...

وقتی میشنوی که یه دختر و پسر که به خاطر نجابتشون با هم ازدواج کردن ولی پسره پول نداره که عروسی بگیره و دختره هم پول نداره که جهیزیه بخره...

وقتی توی خیابون با صدتا سرعت پشت چراغ قرمز می زنی روی ترمز و دوست داری ثانیه ها زود بگذرند و چراغ سبز

شه تا دوباره گاز بدی و بری و یه بچه ی ۸ ساله که آرزو می کنه همه ی عمرش چراغ قرمز بود تا بتونه شیشه ی ماشینتو دستمال بکشه یا بهت آدامس بفروشه...

وقتی میری بیمارستان برای مریضت کمپوت آناناس میخری و میبینی یه کسی داره بال بال میزنه برای هزار تومن هزار تومن جمع کردن پول جراحی قلب دختر کوچیکش...

... تازه میفهمی که پول بلیطهای کنسرتتو نمیتونی بدی و ماشین گرون قیمت بخری و توی خیابون به مردم فخر بفروشی ...

معلم درحالی که به کاشی های کف کلاس ونگاه میکردو گلوش بغض سردی گرفته بود روبه من کردوگفت بچه جون

بروسرجات بشین بیست ارزونیت فقط فقط دیگه انشاتو نخون.

اینو نوشتم برای دوستانه گلم چند روزه دیگه میرم به یه جای دوره دور...تاچند ماه نیستم واستون بنویسم  




تاریخ: شنبه 19 فروردين 1391برچسب:غم,
ارسال توسط مهندس نایب جاوید

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 20 صفحه بعد